عنوان اصلی مقاله در ژورنال منتشر شده در Journal of Affective Disorders:
A pragmatic preference trial of therapeutic yoga as an adjunct to group cognitive behaviour therapy versus group CBT alone for depression and anxiety
Melissa O’Shea, Hannah Capon, David Skvarc ,Subhadra Evans, Shane McIver, Jill Harris, Emma Houston, Michael Berk.
A B S T R A C T
Background: Yoga has several mechanisms that make it a promising treatment for depression and anxiety, including physical activity, behavioural activation, and mindfulness. Following positive outcomes from adapted CBT interventions incorporating mindfulness-based practices, this study explored the effects of a therapeutic yoga program as an adjunct to group-based CBT for depression or anxiety.
Methods: This was a pragmatic preference trial involving adults diagnosed with depression or anxiety in a regional primary mental healthcare service (n = 59), comparing transdiagnostic group CBT (n = 27) with transdiagnostic group CBT combined with an adjunct therapeutic yoga program (n = 32). A preference recruitment design allowed eligible participants (n = 35) to self-select into the adjunct program. The Depression Anxiety Stress Scale-21 (DASS) was assessed at baseline, post-intervention, and three-months follow up. Results: CBT + Yoga was an acceptable alternative to CBT alone. Significant reductions were observed in total DASS scores and the 3 subscales of the DASS for both groups, however CBT + Yoga showed significantly lower depressive and anxiety symptoms post-intervention, compared to CBT alone. CBT + Yoga also showed sustained reductions in depressive symptoms over three-months, and more rapid reductions in depressive symptoms, compared to CBT alone.
Limitations: These findings should be considered preliminary due to the moderate sample size, with a rigorous randomised control trial necessary to definitively support the integration of yoga within mental health care to augment the benefits and uptake of transdiagnostic CBT for depression and anxiety.
Conclusions: Complementing other mindfulness-based practices, therapeutic yoga shows promise as an adjunct to transdiagnostic CBT.
کلیک کنید Journal of Affective Disorders لطفا برای دیدن متن اصلی مقاله از ژورنال
مفتخریم که این مقاله با دریافت حق کپی رایت از نویسنده مسئول Michael Berk بر روی سایت ترجمه و قرار گرفته است.
ترجمه چکیده مقاله :
زمینهی پژوهش: یوگا مکانیزمهایی دارد که آن را به یک درمان امیدوارکننده برای افسردگی و اضطراب تبدیل میکند، از جمله فعالیت بدنی، فعالسازی رفتاری و تمرکز ذهنی. این مطالعه تأثیر یک برنامهی یوگای درمانی را بهعنوان مکمل CBT گروهی بررسی کرده است.
روشها: این مطالعه شامل ۵۹ فرد مبتلا به افسردگی یا اضطراب بود که در یک مرکز درمانی اولیهی سلامت روان شرکت داشتند. شرکتکنندگان به دو گروه تقسیم شدند:
۱. دریافتکنندگان CBT گروهی استاندارد (۲۷ نفر)
۲. دریافتکنندگان CBT گروهی همراه با یوگای درمانی (۳۲ نفر)
سطح افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) در سه مرحله ارزیابی شد: پیش از درمان، بلافاصله پس از درمان، و سه ماه بعد از درمان.
نتایج: هر دو گروه کاهش قابلتوجهی در سطح افسردگی، اضطراب و استرس نشان دادند، اما گروهی که یوگا را همراه با CBT دریافت کرده بود، بهبود بیشتری در کاهش علائم نشان داد. همچنین، در گروه CBT + یوگا، علائم افسردگی تا سه ماه پس از درمان همچنان کاهش یافته بود.
نتیجهگیری: یوگای درمانی، در کنار CBT، میتواند اثربخشی این روش درمانی را افزایش داده و به ماندگاری نتایج مثبت در درمان افسردگی و اضطراب کمک کند.
شرح این تحقیق علمی :
گروه کنترل در این مطالعه، یک برنامهی CBT گروهی بود که بهعنوان درمان استاندارد (TAU) در نظر گرفته شد. این برنامه از “دورهی مدیریت خلقوخو” (Mood Management Course) که توسط Centre for Clinical Interventions توسعه یافته است، اقتباس شده بود. هدف این برنامه ارائهی درمان گروهی مؤثر برای اضطراب و افسردگی بود و اثربخشی آن با درمان فردی CBT قابل مقایسه است. این دوره در هشت جلسهی هفتگی، هرکدام به مدت دو ساعت اجرا شد. گروه درمانی به شرکتکنندگان کمک کرد تا علائم خود را درک کنند، راهبردهای عملی مدیریت مشکلات را بیاموزند و مهارتهای کسبشده را در جلسات گروهی و همچنین خارج از کلاس تمرین کنند تا از بازگشت علائم جلوگیری شود. این برنامه توسط یک روانشناس بالینی و دو روانشناس تحت نظارت هدایت شد و در هر گروه حداکثر ده شرکتکننده حضور داشتند. محتوای آموزشی شامل موارد زیر بود:
- آموزش روانشناختی (Psychoeducation)
- تعیین اهداف
- فعالسازی رفتاری (Behavioral Activation)
- مواجههی تدریجی (Graded Exposure)
- ریلکسیشن (آرامسازی)
- به چالش کشیدن افکار منفی (Thought Disputation)
- تمرینات ذهنآگاهی (Mindfulness)
برنامهی یوگای درمانی (Therapeutic Yoga Program)
برنامهی یوگای درمانی توسط یک مربی ارشد یوگا و درمانگر یوگا آموزش داده شد. این برنامه شامل جلسات گروهی هفتگی و همچنین تمرینات شخصی در منزل بود. چارچوب این برنامه بر اساس اصول یوگا درمانی (Kraftsow, 1999) و همچنین توصیههای مبتنی بر اجماع برای مداخلات یوگا در درمان اضطراب و افسردگی (de Manincor et al., 2015) طراحی شده بود. جلسات گروهی هر هفته یک بار، به مدت ۶۰ دقیقه و به مدت هشت هفته برگزار شد. هر گروه شامل حداکثر ده شرکتکننده بود. این جلسات ترکیبی از تکنیکهای زیر بود:
- ریلکسیشن (آرامسازی)
- تنفسهای یوگایی (پرانایاما)
- حرکات فیزیکی سبک و کششی که در حالت ایستاده، نشسته یا درازکش انجام میشدند و برای تمامی سطوح مهارتی قابل اجرا بودند. در صورت نیاز، تعدیلهایی در حرکات برای راحتی شرکتکنندگان لحاظ میشد. (در جدول زیر برنامه تمرینی استفاده شده در این تحقیق ارائه شده است)

تمرینات شخصی یوگا در منزل :
مربی یوگا برای هر شرکتکننده یک برنامهی شخصی تمرین در خانه طراحی کرد. این تمرینات معمولاً ۱۵ تا ۳۰ دقیقه طول میکشید و شامل حرکات ساده و تکنیکهای تنفسی بود. در طراحی این تمرینات، وضعیت جسمانی و مشکلات فیزیکی هر فرد در نظر گرفته شد. شرکتکنندگان تشویق شدند که حداقل سه بار در هفته تمرینات را انجام دهند و میزان پایبندی خود را در دفترچهی ثبت تمرینات ثبت کنند.
این مطالعه، اولین پژوهشی است که تأثیر یوگا را بر میزان مشارکت و پیامدهای بالینی CBT بررسی میکند و مستقیماً اثربخشی CBT بهتنهایی را با CBT همراه با یک برنامهی یوگای درمانی برای درمان اضطراب و افسردگی مقایسه میکند. نتایج ما نشان میدهد که مداخلهی CBT + یوگا در مقایسه با CBT بهتنهایی، تأثیر بیشتری در کاهش علائم اضطراب و افسردگی پس از درمان دارد. همچنین، یافتهها نشان میدهند که یک پروتکل ترکیبی (CBT + یوگا) ممکن است در حفظ بهبود علائم افسردگی در بازهی سهماههی بعد از درمان مؤثرتر از CBT بهتنهایی باشد.
علاوه بر این، بررسی روندهای نتایج نشان میدهد که ترکیب CBT و یوگا میتواند منجر به بهبود سریعتر در علائم افسردگی شود. این یافتهها پتانسیل این ترکیب درمانی را برای افزایش میزان مشارکت و تداوم در درمان نشان میدهد.
نتیجهگیری :
در این میان، تمرینات ذهنآگاهی (Mindfulness) ممکن است اثربخشی کوتاهمدت و بلندمدت CBT را افزایش دهد (Segal et al., 2013). ذهنآگاهی میتواند به افراد کمک کند تا الگوهای فکری و رفتاری ناسالم را شناسایی کرده و با استفاده از تکنیکهای CBT آنها را اصلاح کنند. همچنین، ذهنآگاهی میتواند به افراد کمک کند که رابطهی خود را با تجربیات درونی ناخوشایند تغییر دهند (Lang, 2013). در این زمینه، یوگا بهعنوان “ذهنآگاهی در حرکت” (Mindfulness in Motion) میتواند جایگزین مناسبی برای دیگر تمرینات ذهنآگاهی باشد (Salmon et al., 2009).
یافتههای این مطالعه نشان میدهد که یوگا مشابه دیگر تمرینات ذهنآگاهی، باعث بهبود اثربخشی CBT میشود و نتایج درمانی را در طول زمان تثبیت میکند. بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی یا اضطراب، درگیر شدن با تمرینات ذهنآگاهی نشسته و مراقبهی سنتی را دشوار میدانند (Carmody & Baer, 2008). در مقابل، یوگا ممکن است برای این افراد یک گزینهی مناسبتر باشد و در مقایسه با مراقبههای سنتی، قابلیت ماندگاری و استمرار بیشتری داشته باشد.
دادههای کیفی گزارششده در تحقیقات قبلی (Capon et al., 2021) نشان میدهد که مکانیزم اصلی تأثیرگذاری یوگا در ترکیب با CBT، تقویت “آگاهی ذهنآگاهانه” است. شرکتکنندگان در این مطالعه بیان کردهاند که حرکت بدن همراه با تنفس در یوگا، آگاهی آنها را نسبت به وضعیت درونیشان افزایش داده است. این مطالعه نشان میدهد که یوگا یک مکمل مناسب برای CBT است و میتواند باعث بهبود و پایداری بیشتر نتایج درمانی شود.
شرکتکنندگان همچنین اظهار داشتند که یوگا بهعنوان نوعی “فعالسازی رفتاری” (Behavioral Activation) عمل میکند که به آنها کمک کرده است تا نهتنها در درمان CBT مشارکت بهتری داشته باشند، بلکه در زندگی روزمره نیز فعالتر شوند. با تمرین منظم یوگا، شرکتکنندگان احساس ارتباط بیشتر، قدرت درونی و شفقت به خود داشتند. علاوه بر بهبود روانی، فواید فیزیکی مانند خواب بهتر و انرژی بیشتر نیز گزارش شد (Capon et al., 2021). این تأثیرات نشان میدهد که یوگا از طریق ترکیب حرکت، تمرینهای تنفسی و ریلکسیشن، میتواند بهصورت چندبعدی روی سلامت جسمی و روانی اثر بگذارد (Butterfield et al., 2017; Evans et al., 2009; Gard et al., 2014).
با توجه به شواهدی که اثرات ورزش را در کاهش علائم افسردگی و اضطراب تأیید میکنند (Nyström et al., 2015; Stonerock et al., 2015)، و همچنین با توجه به اشتراکات بین یوگا و درمانهای روانشناختی غربی بهویژه CBT (Caplan et al., 2013; Ware, 2007)، شواهد بیشتری برای حمایت از نقش یوگا بهعنوان یک درمان مکمل برای مدیریت افسردگی و اضطراب به دست آمده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که اجرای یوگا در کنار CBT میتواند مشارکت در درمان را افزایش دهد و اثربخشی این روش را برای بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب بهبود بخشد.