برای مدرس یوگا دو شیوه متفاوت آموزش وجود دارد، یکی آنکه بر اساس دانش و آگاهی های خویش به بیان مطالب جدید و لازم بپردازد. و دیگری ارایه مطالب آموزشی بر اساس ظرفیت و نیازهای دانش آموزان صورت گیرد. انتخاب مطالب نیاز به ابتکار و خلاقیت دارد. در جریان آموزش، من به جنبه های دوگانه فوق توجه دارم. من ابتدا به شرح مطالب لازم می پردازم و با مشاهده علایم ضعیف در شاگردان مطالب را تصحیح و تعدیل می کنم. این راز تدریس من است.
موقعی که جوان بودم زمانی که جامعه اصلا احترام و ارزشی برای من قائل نبود، فردی بدبین بودم. مرا دیوانه خطاب می کردند ولی با گذشت زمان و بیشتر از پنجاه سال سابقه تدریس، من در مطالبی که ارایه می دهم صفا و صداقت بیشتری پیدا کرده و می دانم چه چیزهایی را باید آموزش بدهم. هر فردی از جمله انسان های بزرگ هم ممکن است اشتباه کنند. من با اشتباه کردن و تصحیح کارهایم شکل گرفته ام. من به بسیاری از افراد روحانی، اعضای آکادمی های علوم، دانشمندان، هنرمندان، فیلسوفان، مقدسان و… یوگا آموزش داده ام. شما خیال می کنید من از آنها چیزهای زیادی نیاموختم؟ من هنمز هم یک دانش آموز هستم.
اولین درس برای یک استاد، توجه به این نکته است که کلیه دانش آموزانی که در کلاس او حضور دارند به اندازه خود او مهم هستند. کسانی که زیر نظر من آموزش دیده اند، مانند فرزندان من هستند. الان مساله من این است که فرزندان من چکونه می خواهند از نوه های من مراقبت به عمل آورند.
متن برگرفته از صحبت های استاد ب. ک. س. آینگار می باشد.